مرسانا مرسانا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

سالهای رنگین من

بازتاب رفتار پدر و مادربرکودک

پروفسور و روان پزشک معروف دکتر طارق علی الحبیبی میگوید کودکت خیلی دروغ میگه زیرا خیلی بهش گیر میدی  کودکت اعتماد به نفس نداره زیرا تشویقش نمیکنی  کودکت کم حرفه زیرا باهاش حرف نمیزنی  کودکت دزدی میکنه زیرا بذل و بخشش رو بهش نمی اموزی  کودکت ترسوست زیرا همیشه طرفداری شو میکنی  کودکت به دیگران احترام نمیزاره زیرا صدات رو واسش پایین نمیاری  کودکت همیشه عصبیه زیرا ازش نعریف نمیکنی  کودکت بخیله زیرا باهاش همکاری نمیکنی  کودکت به دیگران پرخاش میکنه زیرا تو خشن و سختگیری  کودکت ضعیفه زیرا همیشه تهدیدش میکنی  کودکت ناراحتت میکنه زیرا بغلش نمیکنی و نمی بوسیش  کو...
25 آذر 1393

قانون بوسیدن کودک

وقتی کودک خود را به زور میبوسید یا بغل میکنید در واقع به او می اموزید که تسلیم تمایلات دیگران باشد مهم نیست کودکتان چند سال داشته باشد حریم او را محترم شمارید و بدون اجازه او حتی ذره ایی به حریم او نزدیکتر نشوید حتی اگر فرزند خردسال شما هنوز قادر به صحبت کردن نیست قبل از بغل کردن او منتظر رضایت او با زبان بدنش باشید احترام گذاشتن به خواسته های کودکتان انچنان روال همیشگی شما باشد که کودک باور کند که هیچ کس حق ندارد بدون اجازه او به او نزدیک شود یا با او تماس داشته باشد.
25 آذر 1393

سرگرمی این روزهای مرسانا

کیتاب (کتاب)اسی (سی دی انگلیسی)تاب تاب سوسویه (سرسره)بازی  مانی ( monkey) روزی ( ring raound rosy)کلماتی هستند که من در طول روز چندین دفعه میشنوم . روزی چند بار کتابهایی رو میخونم که فقط دخملی خودش باید انتخاب کنه اونقدر میخونم که شبها توی خواب هم خواب داستان شو میبینم بیشتر این کتابها باید زمانی که عسل بانو روی تاب نشسته خونده بشه .روزی چندین دفعه باید شعر five little monkyes jumping on the bed رو در حالی کوچولوی پر تحرک ما با مهارت روی تخت بالا و پایین میپره بخونم روزی چندین مرتبه دست تو دست هم میچرخیم و شعر ring a round rosyرو میخونیم و از بس میچرخم حالم بد میشه و باید از پادشاه خونه رخصت استراحت بگیرم . بله سرگرمی این روزهای مرسانا ...
21 آذر 1393

روزهای با تو بودن

چه حس خوبی پیدا میکنم وقتی میتونم بیام اینجا  و مطلبی بنویسم این زمانی امکان پذیره که نتونم صدای ناز تو بشنوم و چشمای خوشکل تو نظاره گر باشم واسم سخته ولی بهش نیاز دارم به اینکه فقط دوساعت تنها باشم و بتونم تجدید قوا کنم تا وقتی بیدار میشی دوباره جوابگوی نیازها و خواسته های تو عسلکم باشم این روزها اصلا یک لحظه هم نشسته نیستی دائما خواستار بازی و کنجکاوی کودکانه ات . مثل طوطی شدی و هر کلمه ایی رو که میشنوی تکرار میکنی و من و بابایی هم ذوق زده فقط نگاهت میکنیم هنوز جمله نمیگی منتظرم یک روز صبح با صدای نازت به من بگی مامان صبحانه میخوام   مادر کودک دوساله بودن هم شیرینه هم سختی های خودشو داره وقتی میبینی کودکت تقاضای کمک کردن و ب...
21 آذر 1393
1